محسن زندی کفشها
دانلود آهنگ محسن زندی کفشها
در ادامه میتوانید آهنگ زیبای ♫ کفشها محسن زندی ♫ را آنلاین گوش کنید و با دو کیفیت از آموند موزیک دانلود کنید.
♫♪♩ ترک عادت های بد انگیزه میخواد دوست من پیرم ♩♪♫
♫♪♩ را دراورد این فکر این چه تکرار احمقانه ای است ازبشر ♩♪♫
♫♪♩ تا کی تحمل این جبر این همه درد و حسرت و فقر ♩♪♫
♫♪♩ این تولد و این مرگ و این مرگ هیچ یک از ما نمیدانیم چه میخواهیم از زندگی ♩♪♫
♫♪♩ تنها با قراردادهای مسخره روابط مسخره تر خودمان را شکل می دهیم ♩♪♫
♫♪♩ هر روز تکثیر می شویم در قالب انسان عاری از هرگونه تفکر ♩♪♫
♫♪♩ و هرروز گرد این نقاط میچرخیم عشق هدف آرامش لذت قدرت رفاه ♩♪♫
┤♬ آموند موزیک ♬├
♫♪♩ و تمام کلماتی از این قبیل که ساختیم تا بفهمیم حقیقت بودن ما چیست ♩♪♫
♫♪♩ اما مگر کسی از ما توقع اندیشیدن دارد پس پیش به سوی خوشبختی ♩♪♫
♫♪♩ هه خوشبختی یادم میآید یک شب طبق معمول همیشه قبل از خواب ♩♪♫
♫♪♩ بیخوابی سراغم امد کفشهایم را پوشیدم و رفتم قدمی بزنم ♩♪♫
♫♪♩ اما این بار چند ساعتی میشد که راه میرفتم یک مرتبه ایستادم ♩♪♫
♫♪♩ از شدت سوزش انگشتان پا هایم به اطرافم نگاه می کم مات و مبهوت ♩♪♫
♫♪♩ تیر چراغ برقی که روشنایی اش آرام می سوخت ♩♪♫
● آموند موزیک ●
♫♪♩ باران که از لابلای موهای سرم در چشمم سرازیر بود ♩♪♫
♫♪♩ پارکی که در زیر پای برگهای پاییزی جان باخته بود ♩♪♫
♫♪♩ خانه های خاموش و چراغ اتاق نگهبانی کتابخانه ای که پشت سر من بود ♩♪♫
♫♪♩ و زردی ان در چشممیطد بخاری که از دهنم خارج میشد ♩♪♫
♫♪♩ و سکوتی که هم جان می گرفت و هم جان می بخشید ♩♪♫
♫♪♩ و سوزی که تا عمق استخوان می رفت ♩♪♫
♫♪♩ اینها همه تصویری از تو جلوی چشمانم نمایان می کرد ♩♪♫
♫♪♩ نمیدانم چرا نمیدانم تو آنجا چکار میکردی اما ارچه بود ♩♪♫
♫♪♩ تو بودی تو یعنی همان مرز بین حقیقت تا رویای من ♩♪♫
♫♪♩ تو قطره های باران بر روی کفش هایم میکوبید خیره شدم به کفشها ♩♪♫
♫♪♩ خسته بودم خسته بودم از فهمیدن و دانستن ♩♪♫
♫♪♩ از تظاهر به زنده بودن و اما هر لحظه هزاران بار مردن زیر لب آرام زمزمه میکردم ♩♪♫
♫♪♩ در گور سرد من دیگر نمیشود دستی به گیتار کشید و شعری نوشت ♩♪♫
♫♪♩ پایان مردی تنها جشن موریانه ها نابودی سلول به سلول خشت به خشت ♩♪♫
♫♪♩ و همانطور که کفشهایم را نگاه میکردم متوجه شدم چقدر شبیه کفشهایم هستم ♩♪♫
♫♪♩ شروع کردم از خودم سوال پرسیدن تقریبا برای رسیدن به هر مقصد و مکانی کفش ها لازم هستند ♩♪♫
♫♪♩ اما چرا به محض رسیدن آنها را پشت سر میگذارند در انتظار همچون من ♩♪♫
♫♪♩ من چه موجود عجیبی چه دنیای غریبی چقدر درد دارد این من و چقدر تلخ است انتظار کشیدن ♩♪♫
♫♪♩ که شاید ظاهر شود دوباره آن منی که دلم برایش تنگ است ♩♪♫
♫♪♩ بگوید بس کن دیوانه هیچ دستی برای لمس دستان تو نیست هیچ فهمی برای درک هذیان تو نیست ♩♪♫
♫♪♩ و هیچ قلبی نمی تپد برای کسی که با کفش هایش حرف میزند ♩♪♫
♫♪♩ حرف میزدم با کفش هایم حرف میزدم مگر من سفر نکردم و نگذشتم از تمام وابستگی های خود ♩♪♫
♫♪♩ با پای خسته از آسمان و خورشید و دریا ♩♪♫
♫♪♩ اما چرا من هرچی می رفتم نزدیکتر میشدم به آنهایی که قلب مرا شکستند ♩♪♫
♫♪♩ ناگهان کفشهایم گفتند اشک هایت را پاککن خیلی از آدمها از بوی بد پا هم کثیف تر هستند ♩♪♫
♫♪♩ یادشان میرود کفش ها چقدر تحمل شان می کنند ♩♪♫
♫♪♩ و این تحمل کردن است که عمر مارا کوتاه کرده و عمر پاها را طولانی و البته لذت بخش ♩♪♫
♫♪♩ من هم ارام گفتم نمیدانم پای بی وفای من کجاست ♩♪♫
♫♪♩ اما میدانم با کفش دیگزی و دیگری و دیگری روزگار خود را میگدراند ♩♪♫
دیدگاه خود را بگذارید